دانلود آهنگ میلاد بابایی و علیرضا آذر اثر انگشت
دانلود آهنگ اثر انگشت از میلاد بابایی و علیرضا آذر با لینک مستقیم
دانلود آهنگ میلاد بابایی و علیرضا آذر به نام اثر انگشت از رسانه سخاموزیک
Download Milad Babaei new song called Asar Anghosht from Sakhamusic Media completely exclusive
ترانه : علیرضا آذر , آهنگ : میلاد بابایی و علی تیرداد , تنظیم : میلاد بابایی
دانلود آهنگ اثر انگشت با دو کیفیت 128 و 320 به همراه پخش آنلاین
روز میلاد من است آمده ام دست کشم/به سر و گوش عرق کرده دنیای خودم
قول دادم که در این شعر فقط من باشم/تا خودم با همه خود باشم و تنهای خودم
رد انگشت تو بر سینه سیب است هنوز/من غلط کرده و مغضوب خداوند شدم
بعد از آن هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست/من خریدار تن و جای کمربند شدم
شک نکن بی من از این ورطه گذر خواهی کرد/به نشانی که نماند از بدنم فکر نکن
من که از منطق و دستور حقیقت گفتم/به مضامین مجازی تنم فکر نکن
باز با این همه هر وقت غمی شیهه کشید/من همین نبش چنار و چمنم فکر نکن
قول دادم که در اندیشه خود حبس شوم/دل به بالا و بلندای خیالی ندهم
دوست دارم که خودم پشت خودم باشم و بس/به تن هیچ عقابی پر و بالی ندهم
تو که رفتی پی تاب و تپش رود ، برو/به قدم های اسیر لجنم فکر نکن
من به دستان خودم گور خودم را کندم/به پذیرایی و دفن و کفنم فکر نکن
من محالم ، تو به ممکن شدنم فکر نکن/و به آلودگی پیرهنم فکر نکن
گر چه رو زخمی ام و دست کج و تند زبان/به سر و صورت و دست و دهنم فکر نکن
تو که از منزل منقل تبر آوردی باز/هی به آیا بزنم یا نزنم ، فکر نکن
بخت نامرد بزن ، بد به دلت راه نده/به غم انگیزی فرزند و زنم فکر نکن
نفسی تازه کن و ارّه بکش ، شاخه بریز/به غم جوجه کلاغی که منم فکر نکن
شک نکن بی من از این ورطه گذر خواهی کرد/به نشانی که نماند از بدنم ، فکر نکن
من که از منطق و دستور حقیقت گفتم /به مضامین مجازی تنم فکر نکن
باز با اینهمه هر وقت غمی شیهه کشید/من همین نبش چنار و چمنم ، فکر نکن
یا که خاکی به سر آینه بکر کنید/یا از اینجا به غبار سخنم فکر کنید
شانه بر شانه هم ، پشت به هم ساییدند/خرده شنها صف و صف پشت هم انبوه شدند
مثل واگیرترین حادثه دورم کردند/قطعه های بدنم بافتی از کوه شدند
قد کشیدم سر دوشم به لب ابر رسید/سر برآوردم و دیدم که چقدر الوندم
عهد کردم که اگر پای کسی فتحم کرد/قامتش را سر سبابه خود می بندم
عهد کردم که اگر دست کسی لمسم کرد/کولی دشت شوم ، معرکه آغاز کنم
دردلم آهن تفتیده بسیاری هست/وای از آن دم که بخواهم دهنی باز کنم
آنچنان مست کنم ، روح بچرخد در من/آنچنان نعره زنم سقف زمین چاک شود
آنچنان شانه بلرزانم و هی هی بکنم/که برای همه دشت خطرناک شود
این تهوع که مرا هست تورا خواهد کشت/آنچه من خورده ام از حد خودم بیشتر است
میرود بمب دلم فاجعه آغاز کند/هر کسی دورتر است ، عاقبت اندیش تر است
ناگهان شد که زمین نبض جنونش زد و بعد/خونم از حلق به جوش آمد و نابود شدم
در جهانی که پر از فرضیه های شدن است/واقعا سوختم و باختم و دود شدم
آنکه جان کند و خطر کرد و به بالا نرسید/آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد
آنکه از هیچ نگاهی به تماشا نرسید/کاش می آمد و از دور تماشا میکرد
زیر خاکسترم انگار دری باز شد و /ساقه سیب شدم ، حسرت حوّا برخواست
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک/گرد و خاک از لبه عقد ثریا برخواست
شاخه در شاخه فریبم ، سبدی سیب بچین/دامنی از تب گندم ببر و نانش کن
با سکوتی که تو داری ، سر زا می میری/بغض اندوخته را لو بده ، عصیانش کن
شاخه هایم هوس پنجه چیدن دارند/من درختم تو به اندازه من انسانی
من اسیرم ، تو برو شاخ زمین را بشکن/گور بابای سر و این همه سرگردانی
منطق جاذبه در فلسفه اش پنهان بود /تا که تقدیر به دستان من افتاد از دست
جذبه ذهن زمین زیر معما می ماند/پاسخ از دامن من بود اگر کشفی هست
میوه از دامن من بود اگر روز هبوط/آدم از وسوسه افتاد زمین انسان شد
آه اگر سیب نبود عشق چه باید می کرد؟/من رسیدم که دل از بند دل آویزان شد
رد انگشت تو بر سینه سیب است هنوز/من غلط کرده و مغضوب خداوند شدم
بعد از آن هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست/من خریدار تن و جای کمربند شدم
رد انگشت خودت بود ولی ما خوردیم/شوکران از لب لیوان تو خوردن دارد
موج کف کرده و طوفانی و بی ماه و نگاه/دل به این ورطه تاریک سپردن دارد
رد انگشت تو بر گودی فنجان من است/از کجا دست به آینده فالم بردی؟
همه دیدند که یک سیب معلق دارم/لعنتی ، پیش خودم زیر سوالم بردی
رد انگشت تو بر پیرهن پاره من/برتنم جز اثر مرگ مگر چیزی هست؟
در لباسی که از این معرکه ها میگذرد/سایه بی سر و پایی است اگر چیزی هست
رد انگشت تو بر حلق من و حلق خودت/هر دوتامان سر کیفیم که مرگ آمده است
کفن گرم به تن کن که در این قبر غریب/پیش پای من و تو باز تگرگ آمده است
پشت یک میز خزیدیم که بازی بکنیم/روبرو بودن با عشق جگر میخواهد
این قمار عاقبتش جان مرا می بازد/با تو سرشاخ شدن ، دست قدر میخواهد
زنده ام ،هرچه زدی تیغه به شریان نرسید/خیز بردار ببینم خطری هم داری؟
زخم از این تیغ و تبر تا که بخواهی خوردم/عشق من ، ارّه تن تیز تری هم داری؟
تند و کندی ، همه مسئله این است فقط/خنجرت کند و عجولی که رگی باز کنی
مثل پایان غم انگیزترین کرم جهان/سعی داری که پس از مرگ خود آغاز کنی
مثل گاوی که زمین خورد ، خودم را خوردم/تو در اندیشه آن پیله به خود چسبیدی
قصه از کوه به این گاو رسیده ، تو بگو/غیر پروانه شدن ، خواب چه چیزی دیدی؟
پای در کفش جهان رفته زمین خواهد خورد/قد پاهای خودت کفش به پا کن گل من
فکر همزیستی با من بیگانه نباش/جا برای خود من باز نکرد آغل من
نره گاوی که در اندیشه نشخوار خود است/پای بشقاب هزاران زن هندو خوابید
گاو کف کرده و خرناس کش قصه شدم/تا دهان و شکمی هست مرا دریابید
شقّه هایم سر میخ است ، به آتش بکشید/زیر خاکستر این شعر کبابش بکنید
این بتی را که به دستان خودم ساخته ام/مفصل از هم بدرارید و خرابش بکنید
زیر خاکستر این شعر کبابم بکنید/مابقی را بگذارید که سگها ببرند
مردهایی که به دل حسرت دختر دارند/شاخ ها را بفروشند و عروسک بخرند
نره گاوی که منم ، پای خودم مسلخ من/گوشه لیز همین ذهن زمین خواهم خورد
ترسم این است اگر جبر به ماندن باشد/مرگ بی حوصله از یاد مرا خواهد برد
ترسم این بود ، همان بر سر شعرم آمد/سینه کوه و تن باغ خیابان شده بود
کوه و حیوان و درختان همه خاموش شدند/وقت سوسو زدن حضرت انسان شده بود
قدسیان بر سر هم صحبتی ام چانه زدند
بوسه بر قامت این نوبر بیگانه زدند
ریسه از تاک کشیدند و به کاشانه زدند
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند/گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
گم شدم ، طرد شدم ، تار تنیدم به سکوت
تشنه کف کرده و تفتیده در عمق برهوت
ناگهان زد به سرم دست رسانم به قنوت
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت/با من راه نشین باده مستانه زدند
من بد آورده دنیای پر از بیم و امید
نامه دادم نخوری سیب ولی دیر رسید
سیب ممنوعه به چنگ آمد و دستانت چید
آسمان بار امانت نتوانست کشید/قرعه کار به نام من دیوانه زدند
وقت لب بستن خود ، همهمه را عذر بنه
سگ که با گرگ بجوشد ، رمه را عذر بنه
حق و ناحق شدن محکمه را عذر بنه
جنگ هفتاد و دو ملت ، همه راعذر بنه/چون ندیدند حقیقت ، ره افسانه زدند
آخ اگر زودتر از من به زمین می افتاد
برگ همزاد من او بود که در مسلخ باد
دست بردم که نجاتش بدهم ، دست نداد
شکر آنرا که میان من و او صلح افتاد/حوریان رقص کنان ساغر شکرانه زدند
گرچه خوب است که با شعله بپیوندد شمع
بی حظور نفس نور ، نمیگندد شمع
پای دل را به دلی سوخته میبندد شمع
آتش آن نیست که از شعله آن خندد شمع/آتش آن است که در خرمن پروانه زدند
من سوالم ، پر پرسیدن و بی هیچ جواب
مرده شور شب و روز من و این حال خراب
دل به دریاچه حافظ زدم از ترس سراب
کز چو حافظ نه کشید از رخ اندیشه نقاب/تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
مثل من چشم به قلاب جهانت داری/ماهی کوچک گندیده دریاچه شور
مثل من منتظر تلخ ترین ثانیه ای/جغد ویرانه نشین ، بوف زمین خورده کور
گرچه دستان تو سیب از وسط خاطره چید/گرچه از خون خودم خوردی و فتحم کردی
شانه بر شاخ کشیدی و شکستم دادی/هر بلایی که دلت خواست سرم آوردی
گرچه داغم زده ای باز زنیّت داری/پرچم عشق همین گوشه پیراهن توست
من که آبستن دنیای پر از تشویشم/خوش به حال تو که آسودگی آبستن توست
دانلود آهنگ بسیار زیبای میلاد بابایی و علیرضا آذر بنام اثر انگشت با لینک مستقیم و دو کیفیت 128 و 320
دانلود بهترین آهنگ ها و موزیک ویدئو ها از رسانه سخاموزیک با لینک مستقیم و بهترین کیفیت
لطفا در صورت مشاهده مشکل در لینک دانلود از طریق فرم نظرات به ما گزارش دهید.